شرحی بر تعریف حسابداری صنعتی
انجمن حسابداران مدیریت حسابداری صنعتی را اینگونه تعریف می کند.
حسابداری صنعتی عبارت است از تکنیک و یا روش تعیین بهای یک پروژه ، فرآیند و یا یک موضوع از طریق اندازه گیری مستقیم و یا تسهیم
در تعریف فوق از چهار مفهوم کلیدی استفاده شده است .
1- تکنیک یا روش
2- بها
3- موضوع بهایابی
4- بهایابی(اندازه گیری مستقیم یا تسهیم)
1- تکنیک یا روش:
منظور از تکنیک و یا روش تعین بها این است که حسابدارن صنعتی با استفاده از راهکارها وروش های مختلف در صدد محاسبه بهای می باشند.
برای مثال استفاده از روش های سفارش کار ، مرحله ای ، لایفو ، فایفو ، برمبنای فعالیت و......
2- بها :
کلیه مخارجی که در یک واحد اقتصادی انجام می شود در سه طبقه ذیل دسته بندی می شود.
2-1- بها :
در حسابداری بها به صورت ارزش منابع از دست رفته (صرف شده) به منظور تحصیل کالا یا خدمت تعریف می شود. در عمل بها معادل مبالغ پولی که باید برای تحصیل یا تولید کالا ها و خدمات پرداخت شوند اندازه گیری می شود.
شناسایی بها از طریق اندازه گیری ارزش ریالی کاهش در دارایی ها و یا تحمل بدهی ها و یا ترکیبی از دو در زمان تحصیل صورت می گیرد. بها به منظور کسب منافع آتی یا جاری تحمل می شود.
با توجه به اینکه انتظار داریم از بها در آینده منافعی کسب نمایم و همچنین انتظار ورود جریانهای نقدی آتی به داخل شرکت از طریق بها می رود بها تحت عنوان دارایی طبقه بندی می شود.
2-2- هزینه:
هزینه عبارت است از مخارجی که به صورت کنترل شده و به خواست شرکت با هدف کسب سود تحمل می شود و با عملیات شرکت مرتبط می باشد. در اصل هزینه بهایی است که منافع حاصل از آن کسب گردیده و در حال حاضر منقضی شده است.
هزینه در دوره وقوع در صورت سود و زیان گزارش می شود و باعث کاهش سود خالص واحد اقتصادی می گردد.
هزینه ها فاقد منافع آتی برای شرکت هستند و انتظار نمی رود باعث ورود وجه نقد به داخل شرکت شوند.
مانند :
هزینه حقوق و مزایای کارکنان فروش
هزینه استهلاک واحد های اداری
2-3- زیان:
زیان عبارت است از مخارجی که به شکل ناخواسته و کنترل نشده تحمل می شود و عمدتاً در راستای عملیات اصلی شرکت نمی باشد.
زیان در دوره وقوع در صورت سود و زیان گزارش می شود و باعث کاهش سود خالص واحد اقتصادی می گردد.
زیان ها فاقد منافع آتی برای شرکت هستند و انتظار نمی رود باعث ورود وجه نقد به داخل شرکت شوند.
مانند:
ضایعات غیر عادی تولید.
خسارت ناشی ازآتش سوزی
3- موضوع بها یابی:
موضوع بهایابی (هزینه یابی)عبارت است از هر محصول ، خدمت، فعالیت ، مشتری و......که مدیریت قصد دارد بهای آن را محاسبه کند.
با توجه به اینکه اطلاعات مورد نیاز برای تصمیمات متفاوت ، یکسان نیستند برای انواع مختلف موضوعات می توان از موضوعات بهایابی متفاوت استفاده کرد.
4- بهایابی(اندازه گیری مستقیم یا تسهیم):
یک شرکت به منظور دستیابی به اهدافش متحمل بها می شود. اطلاعات مربوط به بها طی دو مرحله ابتدا انباشت شده و سپس به موضوعات بهایابی ، منتسب می شود.
انباشت بها:
اطلاعات مربوط به انواع مختلف بها معمولاً در قالب گروه های همگن تحت عنوان " مخزن بها" ، انباشت می شود که این امر با استفاده از سیستم حسابداری صورت می گیرد.
با توجه به اینکه اقلام بها را می توان به چندین روش طبقه بندی کرد مخازن بها نیز ممکن است به شکل های مختلفی تعریف شود و سپس به موضوعات مختلف بهایابی منتسب گردد.
برای مثال:
مخازن هزینه می تواند به تفکیک اقلام بهای محصول مواد، دستمزد و سربار طبقه بندی گردد.
مخازن هزینه می تواند به تفکیک دوایر مختلف سازمان باشد.
مخازن هزینه می تواند به تفکیک مسئولیت طبقه بندی شود(مدیر تولید ، مدیر مالی و.....)
انتساب بها:
تمام اقلام بها یابی که شرکت به منظور دستیابی به اهداف خود اعم از تولیدکالا ، ارائه خدمات ، انجام پروژه و .... محتمل می شود ابتدا در مخازن بها انباشت شده و سپس با توجه به نوع ارتباط آنها با موضع بهایابی ، به موضوع منتسب می شوند انتساب بها اصطلاح کلی است که در برگیرنده دو مفهوم دقیق تر رهگیری و تسهیم بها می باشد.
رهگیری بها عبارت است از انتساب بهای مستقیم انباشت شده که به آسانی و با صرفه اقتصادی قابل رهگیری به موضوع بهایابی است.
تسهیم بها(تخصیص بها) عبارت است از انتساب بهای غیر مستقیم با استفاده از یک یا چند مبنای منطقی و معقول بین چند موضوع بها یابیرای تسهیم بهای غیر مستقیم باید یک مبنای تسهیم انتخاب شود تا تسهیم با استفاده از آن مبنا صورت گیرد.
مبنای تسهیم(تخصیص) بها یک قلم یا گروهی از اقلام غیر مستقیم را به گونه ای سیستماتیک به موضوعات بهایابی ارتباط می دهد.
به طور مثال بهای استفاده از ماشین آلات برش را می توان بر مبنای ساعات کار ماشین آلات صرف شده برای تولید محصولات مختلف بین آنها تسهیم نمود با این روش بهای ماشین آلات برش که در مخزن هزینه انباشت شده است با استفاده از مبنای تسهیم(ساعات کار ماشین آلات) به موضوعات بها یابی تسهیم می گردد.
معمولاً شناسایی مبانی تسهیم مناسب برای تسهیم بهای غیر مستقیم بر روی موضوعات بها یابی به دلیل اینکه عوامل مختلفی به طور همزمان می تواند بر مبلغ کل یک بهای خاص تاثیرگذار باشد بسیار دشوار می باشد. به این دلیل به منظور پیدا کردن یک مبنای تسهیم مناسب باید محرک بهای غیر مستقیم شناسایی و به عنوان مبنای تسهیم در نظر گرفته شود و لی چون هر یک از اقلام بها ممکن است چندین محرک بها داشته باشد در این شرایط بهترین مبنای تسهیم ، محرک بهایی است که بیشترین همبستگی را با بهای کل هر یک از مخازن بها دارد.
محرک بها:
محرک بها (هزینه) یک متغیر یا عامل قابل اندازه گیری ،(مانند سطح یا حجم فعالیت) است که علت تغییر در مبلغ کل یک قلم بهای خاص است ، به این معنی که بین تغییرات سطح یا حجم فعالیت فعالیت(به عنوان علت) و تغییرات مبلغ کل بها(به عنوان معلول) رابطه علت و معلولی برقرار است و هر تغییری در محرک بها موجب تغییرات همسو و متناسب در مبلغ کل بهای مربوط به آن می شود.
به عنوان مثال:
تغییرات در حجم تولید(علت) تاثیر مستقیم بر کل بهای مواد مستقیم بر کل بهای مواد مستقیم مصرف شده در تولید محصول (معلول) دارد و محرک آن محسوب می شود.
مسافت طی شده برای تحویل کالا به مشتری محرک بهای توزیع کالا است